سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه تنهایی قلب صبور

داستان متلک پرونی

یه روزی پسری با خانوادش دعواش شد و از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی ازدوستاش یک ماه موند بعد ازیک ماه دختری را سرکوچه میبیند و بهش تیکه میندازد یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود ؟!!!!!!!! میگه نه !!
میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش، رفیقش داشت مشروب میخورد به رفیقیش میگه ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمیدونستم که خواهرتو بود !
.

.
.
دوستش پیکشو میبره بالا ومیگه به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد و خوابید ولی خواهرمو نشناخت...


[ چهارشنبه 91/7/5 ] [ 1:57 صبح ] [ amin hz ] نظر