سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه تنهایی قلب صبور

میزان فاصله قلب آدمها و تٌن صدا(حتما بخونید)

استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:
چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم

استاد پرسید:
این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 5:11 عصر ] [ amin hz ] نظر


نمی دانی

عکس روزجدایی



[ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 9:52 صبح ] [ amin hz ] نظر


کجایی عزیزم

کجایی عزیزم



[ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 9:42 صبح ] [ amin hz ] نظر


خدایا...

عکس باموضوع خدا



[ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 4:55 عصر ] [ amin hz ] نظر


شعر دلم میخواست...

عکس باموضوع تنهایی
دلم میخواست شریک شادی من باشی
نه اینکه باعث غم وغصه من باشی
 دلم میخواست دوتایی با هم بمونیم
دلم میخواست همیشه یارمن باشی
دلم میخواست تو رویای توبمونم
بگم توجونمی ولی حیف بازنشد
دلم میخواست عشقمو باورمیکردی
نمیخواستم آخراین قصه غم شه
دلم میخواست همش کنارتو باشم
بگم توجونمی ولی حیف بازنشد
میخواستم توقلبت خونه بسازم
اما درقلبت به روم باز نشد


[ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 4:40 عصر ] [ amin hz ] نظر


کدهای پیشواز آلبوم عاشقانه های احسان خواجه امیری

پیشوازهای آلبوم عاشقانه های خواجه امیری

احساس آرامش
3315267
احساس آرامش قطعه دوم
3315268
لب تیغ
3315214
نابرده رنج
33
15215
نابرده رنج قطعه دوم
3315266
لحظه
3315210
خوشبختی
3315211
تموم قلب من
3315212
تموم قلب من قطعه دوم
3315264
آرزو
3315206
این حقم نیست
3315207
کجایی
3315208
دریا
3315209



[ سه شنبه 91/9/21 ] [ 4:41 عصر ] [ amin hz ] نظر


ای کاش...

امشب تمام حوصله ام را دریک کلام کوچک درتو خلاصه کردم:
ای کاش میشد یکبار
فقط همین یکبار
 تکرار میشدی تکرار
ولی افسوس...


[ شنبه 91/9/18 ] [ 2:0 صبح ] [ amin hz ] نظر


دل خسته من

عکس باموضوع دلم گرفته
 برای دلم گاهی مادری مهربان می شوم
دست نوازش برسرش میکشم ومیگویم:
غصه نخور، می گذرد...
برای دلم گاهی پدر میشوم وخشمگین می گویم:
بس کن دیگر، بزرگ شدی...
گاهی هم دوستی میشوم مهربان
دستش را می گیرم
می برمش به باغ رویا
 دلم ازدست من خسته است...


[ شنبه 91/9/18 ] [ 1:20 صبح ] [ amin hz ] نظر


لحظه های بی کسی

عکس باموضوع تنهایی وبی کسی
بس کن ساعت
دیگه خسته شدم
آره من کم آوردم
خودم میدونم که دیگه نیست
اینقدر باصدات نبودنش روبه رخم نکش!


[ شنبه 91/9/18 ] [ 12:24 صبح ] [ amin hz ] نظر


داستان کوتاه آموزنده و خواندنی دخترفداکار

عکس عاشقانه کودکان
 همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
 روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم. تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود. ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت. آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود. گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟ فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید…. آوا مکث کرد.
بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟
دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم. ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی. بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟
نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد. در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم.

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/9/15 ] [ 4:44 عصر ] [ amin hz ] نظر