سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه تنهایی قلب صبور

آخرپاییزشدو موقع شمردن جوجه ها

عکس شب یلدا

آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!
ولی  آیا تابحال شمرده ای؟
برای شروع بگذار از جایی دیگر شروع کنیم،
اول از همه بشمار، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
و بعد بشمار، تعداد لبخند هایی که بر لب مردمان نشاندی
و سپس بشمار، تعداد اشک هایی که بخاطر همدلی از سر شوق و غم ریختی ،
و سر آخر بشمار تعداد دستهای نیازمندانی که گرفتی و تعداد قدمهایی که در کار خیر برداشتی.
و همه اینها را که بشماری ، تعداد لبخندهای " آن یگانه " بدست می آید.
و تمام .
جوجه هایت شمرده شد.
فصل زردی بود، تو چقدر سبز بودی؟

بیایید تا در بلندترین فرصت شبانه از هزار رنگی پائیز به یکرنگی زمستان برسیم.

***شب**یلدا**مبارکباد***



[ پنج شنبه 91/9/30 ] [ 11:23 عصر ] [ amin hz ] نظر


شعری باموضوع شهادت حضرت رقیه خاتون(س)

شهادت دخترسه ساله امام حسین(ع)، حضرت رقیه خاتون(س) را به همه عاشقان آن حضرت تسلیت میگم

عکس شهادت حضرت رقیه(س)

عمه جان این  سر منور را کمکم می کنی که  بردارم؟!
شامیان ای حرامیان دیدید راست گفتم که من پدر دارم!
ای پدر جان عجب دلی دارم ای پدر جان عجب سری داری
گیسویم  را به  پات می  ریزم تا  ببینی  چه  دختری  داری
ای که جان سه ساله ات بابا به نگاه تو بستگی دارد
گر به پای تو بر نمی خیزم چند جایم شکستگی دارد
آیه های نجیب و کوتاهم شبی از ناقه ها تنزل کرد
غنچه های شبیه آلاله روی چینهای دامنم گل کرد
هربلایی که بود یا می شد به سر زینب تو آوردند
قاری من چرا نمی خوانی؟! چه به روز لب تو آوردند؟!
چشمهای ستاره بارانم مثل ابر بهار می بارد
من مهیای رفتنم اما ... خواهرت را خدا نگه دارد


[ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 6:27 عصر ] [ amin hz ] نظر


کبوتران عاشق

سلام دوستان عزیز نمیدونید چه اتفاق قشنگی امروز توشهرمون افتاد.گفتم شاید شماهم خوشتون بیاد بدونید.امروزتوشهرمون مثل بقیه شهرهای اصفهان، دوگل خوشبو ومعطر،دوکبوترعاشق که سالها پیش بسوی محبوبشون پروازکردن وبعدازمدتها جسم پاکشون پیداشده،اومدن توشهرمون وصفای خاصی به اینجا دادن. قسمت ما وشهرمون شد که بدرقشون کنیم.

عکس شهید گمنام

اون ها ازدیارعاشقا اومده بودن وبعدازمدتها دوری، تن پاکشون پیش رفقاشون جای گرفت.راستش دلم براشون خیلی سوخت،اخه این دوشهید یه فرق اساسی بابقیه شهدا داشتن.اونا شهید گمنام بودن.نه پدری نه مادری نه خواهر ونه برادری داشتن که واسشون گریه کنه ولی مردم واسشون کم نذاشتن ومثل یه خانواده بدرقشون کردن.اول بردنشون تومسجد اباالفضل(ع) شهرمون،کلی واسشون عزاداری کردن وبعد ازاونجا خیلی مظلومانه سردست مردم تشییع شدن ودرکنار امامزاده سید احمد آرمیدند.اونم درچنین روزی،شهادت دخترسه ساله امام حسین حضرت رقیه(س).خوشا به سعادتشون.روحشون شاد ویادشان گرامی.

عکس شهید گمنام

این پلاک و استخوان از من به صف جا مانده است
 
نقطه پرواز سرخى بود، آنجا مانده است
 من خودم از شوق مى‏رفتم تنم افتادهبود
 در مقام وصل فهمیدم که سرجا مانده است
بى نشانى را خود من خواستم باورکنید
نام گمنامى اگر دیدید تنها مانده است
من رفیقى داشتم همسنگرم جانبازشد
دست‏هایش یادگارى پیش مولا مانده است
آن بسیجى هم که معبر را برایم بازکرد
دیدمش آن روز در تشییع بى‏پا مانده است
یادتان باشد سلاح و کوله وفانسقه‏ام
زیر نور ماه سرخ ، از بهر فردا مانده است
پاسداریدش مبادا غفلتىخاکسترى
گیرد عزمى را که آن از راز زهرا (س) مانده است



[ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 5:11 عصر ] [ amin hz ] نظر


فرارسیدن شب یلدا(چله)مبارک

عکس شب یلدا(چله)


یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است
که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت
عکس شب یلدا(چله)
روی شما  مثل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه
 روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه
*** پیشاپیش یلدا برهمه ی شما مبارکباد ***


[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 11:16 عصر ] [ amin hz ] نظر


داستان کوتاه وآموزنده نجارپیر(حتما بخونید خیلی زیباست)

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد . یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت .
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند .
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف
کند، اما نجار بر حفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد .
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت
میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد .

 

نجار در حالت رودر وایسی، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود . پذیرفتن ساخت این خانه را برخلاف میل باتنی او صورت گرفته بود . برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد .
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد . صاحب
کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد .
زمان تحویل کلید ، صاحب
کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد .
در واقع اگر او میدانستکه خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار
می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد . یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد .

این داستان ماست .ما زندگیمان را میسازیم . هر روز میگذرد . گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم . اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم . فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم ، ممکن نیست .
شما نجار زندگی خود هستید
و روزها ، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود . یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود .
مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید .



[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 12:50 عصر ] [ amin hz ] نظر


آیا میدانید جالب وباحال

تواین قسمت واستون چندتاسوال گذاشتم که امیدوارم خوشتوم بیادوبتونم واسه یه لحظه ام که شده خنده رولباتون بیارم.
بعدازاینکه سوالارو خوندید، بهشون جواب بدید وبعد جواب منم ببینید.دراخر نظر یادتون نره هاچشمک
1) آیا میدانید چطوری میشه 4نفر زیر یک چتر بایستن و خیس نشن؟
2) آیا میدانید آخرین دندانی که دردهان دیده میشه چه نام داره؟
3) آیا میدانید برای قطع جریان برق چه باید کرد؟
4) آیا میدانید چرا مارنمی تونه به مسافرت بره؟
5) آیا میدانید چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو، 3تا دبلیو میذارن؟
6) آیا میدانید چرا فیل ازسوراخ سوزن رد نمیشه؟
7) آیا میدانید چرا دو دوتا میشه پنج تا؟
8) آیا میدانید چرا دود ازدودکش بالا میرود؟
9) آیا میدانید چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا میگیره؟
10) آیا میدانید اگه کسی قلبش ایستاده بود چه میکنید؟
11) آیا میدانید اگه یه نقطه آبی رو دیوار دیدید که حرکت میکند چیست؟
12) آیا میدانید خط وسط قرص برای چیه؟
13) آیا میدانید ناف یعنی چه؟
14) آیا میدانید چجوری میشه زیر دریایی رو غرق کرد؟
جواب های خود را با جوابهای من درادامه مطلب مقایسه کنید: باید فکر کرد

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 2:13 صبح ] [ amin hz ] نظر


افلاطون چه خوب گفته:

افلاطون میگه: 
اگه با دلت، چیزی یا کسی رو دوستداری زیاد جدی نگیرش 
چون ارزشی نداره
چون کار دل دوست داشتنه
مثل کار چشم که دیدنه
اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی
اگه عقلت عاشق شد
بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه.


[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 1:20 صبح ] [ amin hz ] نظر


چه خوبه یکم حواسمون باشه

مراقب رفتارتون با بعضی آدما باشید : 
اونایی که وقتی ناراحتید هر کاری میکنن که خنده بیاد رو لبتون

وقتی حرف دارید با دقت بهتون گوش میدن تا سبک شید
وقتی عصبانی میشید تحملتون می کنند و هیچی نمیگن
وقتی درد دارید همدردتون میشن 
اینا دقیقا کسانی هستن که وقتی میان تو زندگی قشنگترش میکنن
پس حواستون باشه گمشون نکنید که دوباره میشید آدم تنهای سابق


[ شنبه 91/9/25 ] [ 12:31 عصر ] [ amin hz ] نظر


همیشه بیادتم

عکس باموضوع همیشه بیادتم

روزها رفت ولی یاد تو کمرنگ نگشت
شبها رفت ودل ساده من سنگ نگشت
ذهن من بستر صدخاطره با یاد تو بود
یادت ازصفحه این خاطره کمرنگ نگشت


[ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 6:1 عصر ] [ amin hz ] نظر


آدمای ساده

می دانی..؟ 
آدم های ِ ساده..
ساده عاشق می شوند..
ساده صبوری می کنند..
ساده عشق می وَرزَند..
ساده می مانند..
اما سَخت دِل می کنند..
آن وقت که دل ِ می کنند..
جان می دَهند..
سخت میشکنند..
سخت فراموش میکنند..
آدم های ِ ساده


[ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 5:15 عصر ] [ amin hz ] نظر