کبوتران عاشق
سلام دوستان عزیز نمیدونید چه اتفاق قشنگی امروز توشهرمون افتاد.گفتم شاید شماهم خوشتون بیاد بدونید.امروزتوشهرمون مثل بقیه شهرهای اصفهان، دوگل خوشبو ومعطر،دوکبوترعاشق که سالها پیش بسوی محبوبشون پروازکردن وبعدازمدتها جسم پاکشون پیداشده،اومدن توشهرمون وصفای خاصی به اینجا دادن. قسمت ما وشهرمون شد که بدرقشون کنیم.
اون ها ازدیارعاشقا اومده بودن وبعدازمدتها دوری، تن پاکشون پیش رفقاشون جای گرفت.راستش دلم براشون خیلی سوخت،اخه این دوشهید یه فرق اساسی بابقیه شهدا داشتن.اونا شهید گمنام بودن.نه پدری نه مادری نه خواهر ونه برادری داشتن که واسشون گریه کنه ولی مردم واسشون کم نذاشتن ومثل یه خانواده بدرقشون کردن.اول بردنشون تومسجد اباالفضل(ع) شهرمون،کلی واسشون عزاداری کردن وبعد ازاونجا خیلی مظلومانه سردست مردم تشییع شدن ودرکنار امامزاده سید احمد آرمیدند.اونم درچنین روزی،شهادت دخترسه ساله امام حسین حضرت رقیه(س).خوشا به سعادتشون.روحشون شاد ویادشان گرامی.
این پلاک و استخوان از من به صف جا مانده است
نقطه پرواز سرخى بود، آنجا مانده است
من خودم از شوق مىرفتم تنم افتادهبود
در مقام وصل فهمیدم که سرجا مانده است
بى نشانى را خود من خواستم باورکنید
نام گمنامى اگر دیدید تنها مانده است
من رفیقى داشتم همسنگرم جانبازشد
دستهایش یادگارى پیش مولا مانده است
آن بسیجى هم که معبر را برایم بازکرد
دیدمش آن روز در تشییع بىپا مانده است
یادتان باشد سلاح و کوله وفانسقهام
زیر نور ماه سرخ ، از بهر فردا مانده است
پاسداریدش مبادا غفلتىخاکسترى
گیرد عزمى را که آن از راز زهرا (س) مانده است