سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه تنهایی قلب صبور

تنها یار تنهایی ام

عکس باموضوع تنهایی

از وقتی تنها شدم معنی خیلی از حرفها رو فهمیدم
درد دوری ، حسرت دیدار ، جدایی ، فاصله ، غم وغصه

کاش همه اینها معنی دیگه ای داشتن
ولی دلتنگی وتنهایی منو با همه اینها آشنا کرد

شبها با حسرت دیدار تو خوابیدم
همه رویاهای شبهامو با غم دوری تو به صبح رسوندم
و بالاخره با تنهایی از خواب بیدار شدم

از تنهایی با همه دوست شدم
با فاصله ها و جدایی ها و حسرت ها زندگی کردم
اما تنها کسی که به من وفادار موند و تنهام نذاشت

تنها یار تنهاییم ، تنهایی بود



[ شنبه 92/2/21 ] [ 1:55 صبح ] [ amin hz ] نظر


خدایا...

خدایا

آنگونه زنده ام بدار که

نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه بمیران که

کسی به وجد نیاید از نبودنم

آمین



[ سه شنبه 92/2/3 ] [ 6:20 عصر ] [ amin hz ] نظر


خدایا...

خدایا !...

بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...

و مگذار ! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم..
خدایا ! مواظبم باش !

مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش 
خدای مهربانم ای بی کران نازنین !...

عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی !
بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن ...

ای قدرتمند بی نهایت کریم.
دوستت دارم ای مهربان ...
تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ...
با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی ! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم

 



[ دوشنبه 91/11/23 ] [ 1:45 عصر ] [ amin hz ] نظر


درپی چشمان زیبای تو

درپی چشمان زیبای تو

آخه این انصاف

کـه دنیـا آنقـدر کوچـک باشـد


که آدم هـای تـکراری را روزی صـد بـار ببینـیم


و آنـقدربـزرگ بـاشـد


که نتوانیم آن کسی را که میخـواهیـم حتـی یـک بـارهم ببینیـم



[ یکشنبه 91/11/15 ] [ 8:14 عصر ] [ amin hz ] نظر


اعتراف

عکس باموضوع آشنایی وجدایی

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده ، فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم ، باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری ، کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم

در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت

کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو

هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را

هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت

هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست 

ای کاش میشد که برگردی،ای کاش...



[ یکشنبه 91/11/15 ] [ 8:8 عصر ] [ amin hz ] نظر


اگه این اگرها بود،واقعاچه میشد؟

اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید، ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست، و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.

اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛
عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.

اگر به راستی خواستن، توانستن بود؛
محال نبود وصال! و عاشقان که همیشه خواهانند، همیشه می توانستند تنها نباشند.

اگر گناه وزن داشت؛
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد، خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

اگر غرور نبود؛
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند، و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گهگاهمان، جستجو نمی کردیم.

اگر دیوار نبود، نزدیک تر بودیم؛
با اولین خمیازه به خواب می رفتیم، و هر عادت مکرر را در میان 24 زندان، حبس نمی کردیم.

اگر خواب حقیقت داشت؛
همیشه خواب بودیم. هیچ رنجی، بدون گنج نبود؛ ولی گنج ها شاید، بدون رنج بودند.

اگر همه ثروت داشتند؛
دل ها، سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند. و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید؛ تا دیگران از سر جوانمردی، بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند. اما بی گمان، صفا و سادگی می مرد،
اگر همه ثروت داشتند.

اگر مرگ نبود؛
همه کافر بودند، و زندگی، بی ارزشترین کالا بود. ترس نبود؛ زیبایی نبود؛ و خوبی هم شاید.

اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟ کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ...
اگر عشق نبود؛

اگر کینه نبود؛
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند.

اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد،
من بی گمان، دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا.

آنگاه نمیدانم ،
به راستی خداوند، کدامیک را می پذیرفت?؟



[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 3:43 عصر ] [ amin hz ] نظر


گاهی دلم میخواد...

 

عکس باموضوع خدا

گاهی دلم میخواد سر به بیابون بذارم..گاهی دلم میخواد چنان فریاد بزنم که صدامو همه بشنوند..
اما اینجا نه بیابونی هست و نه میشه فریاد زد... چون فکرمیکنن دیونه ای
ارتفاع آسمان خراش های شهرم آسمون دلمو کوتاه میکنه..
دیگه افق نگاه من دور دست نیست..آخره همین کوچه پایان نگاه منتظر منه..
خوش به حال مجنون که صحرایی داشت..یا فرهاد که کوهی داشت..
چقد تازگی داره برام روزهایی که به امید اومدن کسی دلخوش نیستم وشب هایی که از نیومدنش دلگیر نمیشم...بی کسی هم عالمی داره...
من تو این شهر دلم به هیچ جا بند نیست..مجبورم با تیشه دیوار دلم و افکارمو تخریب کنم...
سرمو میون صفحه ها بذارم و خودمو میون کلمات پنهون کنم..هیچ کس حرف منو نمیفهمه یا شاید من حرف اونارو.
ادعا میکنن که نوشته ها تاثیر گذار ترند.. باشه ....
من هم مینویسم..مینویسم از یه دلی که شکسته ..دله شکسته میون خودش هزاران راز داره..
دل شکستن یکی از شغل های محبوب مردم شده...
هر چقدر سعی کردم شبیهشون بشم نشد که نشد... نتونستم.. نمیدونم چجوری دلشون میاد دلی رو بشکنند..
مردم من در طی نمودن پله های ترقی و پیشرفت بسیار موفق اند.. ولی به نظرتون تا حالا به این فکر کردنند که جنس پله های زیر پاشون از چیه؟
همینطور به سرعت قلب ها و احساس ها رو زیر پا له میکنند..
از پشت عینک دودی مشکیم ترک های دل زمین رو نگاه میکنم.. حتی دل زمین رو هم شکستن.. 
من از جنس این مردم نیستم..نه دلی شکستم و نه رفتارم مثه اوناست..
فقط از هوایشان نفس میکشم همین و بس.. که کاش اونم نبود..
من فقط به صداها گوش میدم..همین.. عادت ندارم دلمو سر راه بذارم ....
خدایا شکرت..فقط خودتو دارم و بس.هوامو داشته باش ای مهربون



[ دوشنبه 91/10/4 ] [ 1:12 صبح ] [ amin hz ] نظر


کبوتران عاشق

سلام دوستان عزیز نمیدونید چه اتفاق قشنگی امروز توشهرمون افتاد.گفتم شاید شماهم خوشتون بیاد بدونید.امروزتوشهرمون مثل بقیه شهرهای اصفهان، دوگل خوشبو ومعطر،دوکبوترعاشق که سالها پیش بسوی محبوبشون پروازکردن وبعدازمدتها جسم پاکشون پیداشده،اومدن توشهرمون وصفای خاصی به اینجا دادن. قسمت ما وشهرمون شد که بدرقشون کنیم.

عکس شهید گمنام

اون ها ازدیارعاشقا اومده بودن وبعدازمدتها دوری، تن پاکشون پیش رفقاشون جای گرفت.راستش دلم براشون خیلی سوخت،اخه این دوشهید یه فرق اساسی بابقیه شهدا داشتن.اونا شهید گمنام بودن.نه پدری نه مادری نه خواهر ونه برادری داشتن که واسشون گریه کنه ولی مردم واسشون کم نذاشتن ومثل یه خانواده بدرقشون کردن.اول بردنشون تومسجد اباالفضل(ع) شهرمون،کلی واسشون عزاداری کردن وبعد ازاونجا خیلی مظلومانه سردست مردم تشییع شدن ودرکنار امامزاده سید احمد آرمیدند.اونم درچنین روزی،شهادت دخترسه ساله امام حسین حضرت رقیه(س).خوشا به سعادتشون.روحشون شاد ویادشان گرامی.

عکس شهید گمنام

این پلاک و استخوان از من به صف جا مانده است
 
نقطه پرواز سرخى بود، آنجا مانده است
 من خودم از شوق مى‏رفتم تنم افتادهبود
 در مقام وصل فهمیدم که سرجا مانده است
بى نشانى را خود من خواستم باورکنید
نام گمنامى اگر دیدید تنها مانده است
من رفیقى داشتم همسنگرم جانبازشد
دست‏هایش یادگارى پیش مولا مانده است
آن بسیجى هم که معبر را برایم بازکرد
دیدمش آن روز در تشییع بى‏پا مانده است
یادتان باشد سلاح و کوله وفانسقه‏ام
زیر نور ماه سرخ ، از بهر فردا مانده است
پاسداریدش مبادا غفلتىخاکسترى
گیرد عزمى را که آن از راز زهرا (س) مانده است



[ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 5:11 عصر ] [ amin hz ] نظر


آیا میدانید جالب وباحال

تواین قسمت واستون چندتاسوال گذاشتم که امیدوارم خوشتوم بیادوبتونم واسه یه لحظه ام که شده خنده رولباتون بیارم.
بعدازاینکه سوالارو خوندید، بهشون جواب بدید وبعد جواب منم ببینید.دراخر نظر یادتون نره هاچشمک
1) آیا میدانید چطوری میشه 4نفر زیر یک چتر بایستن و خیس نشن؟
2) آیا میدانید آخرین دندانی که دردهان دیده میشه چه نام داره؟
3) آیا میدانید برای قطع جریان برق چه باید کرد؟
4) آیا میدانید چرا مارنمی تونه به مسافرت بره؟
5) آیا میدانید چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو، 3تا دبلیو میذارن؟
6) آیا میدانید چرا فیل ازسوراخ سوزن رد نمیشه؟
7) آیا میدانید چرا دو دوتا میشه پنج تا؟
8) آیا میدانید چرا دود ازدودکش بالا میرود؟
9) آیا میدانید چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا میگیره؟
10) آیا میدانید اگه کسی قلبش ایستاده بود چه میکنید؟
11) آیا میدانید اگه یه نقطه آبی رو دیوار دیدید که حرکت میکند چیست؟
12) آیا میدانید خط وسط قرص برای چیه؟
13) آیا میدانید ناف یعنی چه؟
14) آیا میدانید چجوری میشه زیر دریایی رو غرق کرد؟
جواب های خود را با جوابهای من درادامه مطلب مقایسه کنید: باید فکر کرد

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 2:13 صبح ] [ amin hz ] نظر


افلاطون چه خوب گفته:

افلاطون میگه: 
اگه با دلت، چیزی یا کسی رو دوستداری زیاد جدی نگیرش 
چون ارزشی نداره
چون کار دل دوست داشتنه
مثل کار چشم که دیدنه
اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی
اگه عقلت عاشق شد
بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه.


[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 1:20 صبح ] [ amin hz ] نظر